محل تبلیغات شما



بهترین راه توسل به حضرت عباس(ع)

بهترین راه توسل به آن حضرت، زیارتی است که در کامل ایاره ص 256 باب 85 آمده است و شیخ عباس قمی آن زیارت را در مفاتیح‌الجنان در فصل هفتم در باب زیارت امام حسین(ع)، ص 714، یک مجلدی آورده است.
به گزارش مشرق، عباس(ع)، کلمه‌ای است که ردیف همه‌ غزل‌های حسین(ع) است و نامش، همه جا تالی نام حسین(ع). اگر به تاریخ ولادت حسین(ع) و عباس(ع) نگاهی بیفکنیم، می‌بینیم که از حسین(ع) تا عباس(ع)، یک قدم فاصله بیش نیست.

عباس از طرف مادر از قبیله شجاعان و رزم‌آوران بود، از طرف پدر هم روح علی را در کالبد خویش داشت. هم شجاعت ذاتی داشت، هم شهامتِ موروثی که معلول شرایط زندگی و محیط تربیت بود و بخشی هم زاییده ایمان و عقیده به هدف بود که او را شجاع می‏‌ساخت حضرت عباس(ع) آمد تا با تمام ادب و شجاعتی که داشت برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد.

 در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه،" دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی "و کنیه‌اش (ام البنین) بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین علی(ع) از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

بهترین راه توسل به حضرت عباس (ع) چیست؟

بهترین راه توسل به آن حضرت، زیارتی است که در کامل ایاره ص 256 باب 85 آمده است و شیخ عباس قمی آن زیارت را در مفاتیح‌الجنان در فصل هفتم در باب زیارت امام حسین(ع)، ص 714، یک مجلدی آورده است.

راه دیگر توسل به آن حضرت این است که روز جمعه پس از نماز 133 بار بگویی: (یا کاشفَ الکرب عَن وجه الحسین! اکشف کربی بحق اخیک الحسین )؛ عدد 133، عدد حروف کلمه عباس به حساب حروف ابجد است.

ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع)

 

بزرگترین تجمع انسانی در جهان - دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲
زيارت اربعين - چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱
انتشار بخش حذف شده فیلم مختارنامه از حضرت ابوالفضل(ع) - یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱
علمدار كربلا ابوالفضل العباس (علیه السلام) - شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۱
زندگينامه امام حسين (ع) - شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۱
قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا در سال 61 هجری :: - دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۱
ولادت حضرت ابوالفضل(ع)، سالروز میلاد ماه - دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۱
خطبه حضرت سجاد (ع) در مسجد شام - سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱
خطبه های حضرت زینب در مجلس یزید - سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱
مادر حضرت علی اکبر (ع) کیست؟ - یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۱

 


يا ابوالفضل العباس

 

ای امیر بی نظیر کائنات / ای زلال اشک تو آب حیات

 

مادرت گفته به تو الماس من / جان تو جان حسین عباس من

 

من تمام عمر نامت برده ام/ روزی از خان کرامت خورده ام

 

معرفت پیش تو قد خم می کند / سجده بر سالار عالم می کند

 

سرو بالا قامت ام البنین / در میان نیزه های آتشین

 

ای به پای مهربانی سوخته / عالمی را درس عشق آموخته

 

ماه زیبای بنی هاشم ببین / گشته ام آواره ای خلوت نشین

 

ای امید لحظه های ناگزیر / ساقی بی دست دستم را بگیر

 

دست بی دستان گرفتن کار توست / دستگیرم بودی از روز نخس

 

با که گویم شوق و شور من تویی / مهربان سنگ صبور من تویی

 

ساقی لب تشنه تا روز ابد / آب از رویت خجالت می کشد

 

ای که دل در دام عشقت شد اسیر / ساقی بی دست دستم را بگیر



بزرگترین تجمع انسانی در جهان

از نجف تا کربلا

زیارت اربعین


» قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس :: ۱۳٩٢/۸/۵
» 4 مداحی بسیار زیبا با موضوع حضرت ابوالفضل :: ۱۳٩٢/٧/٢
» ۱۳٩٢/۴/٢۴ :: ۱۳٩٢/۴/٢۴
» عید نیمه شعبان بر تمامی منتظران فرج مبارکباد :: ۱۳٩٢/۴/٢
» میلاد شبیه ترین فرد به پیامبر اکرم (ص) مبارکباد :: ۱۳٩٢/۳/۳٠
» شباهت های سه گانه حضرت علی اکبر(ع) به پیامبر اکرم(ص) :: ۱۳٩٢/۳/۳٠
» زندگینامه حضرت علی اکبر علیه السلام :: ۱۳٩٢/۳/۳٠
» عکس/ نقش نگین انگشتر امام حسین(ع) :: ۱۳٩٢/۳/٢٢
» حضرت ابوالفضل (ع) از ولادت تا شهادت :: ۱۳٩٢/۳/٢٢
» امام حسین جان؛ تولدت مبارک :: ۱۳٩٢/۳/٢٢
» تخریب مقام ابراهیم(ع) در سوریه + عکس :: ۱۳٩٢/۳/۱٠
» عکس نوجوانی پیغمبر از کجا آمد؟ :: ۱۳٩٢/۳/٧
» یا ابوالفضل ع :: ۱۳٩٢/۳/٧
» عناوین مطالب وبلاگ "یا ابوالفضل العباس علمدار کربلا" :: ۱۳٩٢/۳/٧
» زندگینامه حضرت علی (ع) :: ۱۳٩٢/۳/٧
» حضرت ام البنین(س)-مصائب :: ۱۳٩٢/٢/۴
» مقتل و زندگی نامه حضرت ام البنین(س) :: ۱۳٩٢/٢/۴
» وفات مادر عشق و وفا ام البنین :: ۱۳٩٢/٢/٢
» مصیبت ام البنین(س) مادر حضرت عباس(س) :: ۱۳٩٢/٢/٢
» وفات حضرت ام البنین :: ۱۳٩٢/٢/٢
» صلوات خاصه امام رضا(ع)/ صوت :: ۱۳٩٢/٢/٢
» جزئیاتی از ماجرای شهادت حضرت زهرا(س) :: ۱۳٩٢/۱/٢۴
» راز چشمه حرم حضرت ابوالفضل ع :: ۱۳٩٢/۱/۱٧
» امام حسین (ع) هنوز مظلوم است :: ۱۳٩٢/۱/۱٠
» گزارش تصویری/ حرم حضرت زینب(س) :: ۱۳٩۱/۱٢/٢٧
» تصویری بی نظیر از مقبره و داخل ضریح قبلی امام حسین(ع) :: ۱۳٩۱/۱٢/٢۳
» عکس سنگ مرقد حضرت ابوالفضل العباس(ع) و ترجمه اشعار روی آن :: ۱۳٩۱/۱٢/٢٢
» مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع) :: ۱۳٩۱/۱٢/۱٩
» سلطان وفا آقا ابوالفضل العباس :: ۱۳٩۱/۱٢/۱۳
» اسرار حرم حضرت ابوالفضل ع :: ۱۳٩۱/۱۱/٢۶
» ابوالفضل العباس :: ۱۳٩۱/۱۱/٢۶
» خاندان حضرت عباس (ع): :: ۱۳٩۱/۱۱/٢۶
» فرازهایی از زندگی حضرت ابوالفضل العباس :: ۱۳٩۱/۱۱/۱٢
» حضرت اباالفضل العباس علیه السلام :: ۱۳٩۱/۱۱/۱٢
» زندگی نامه حضرت ابوالفضل العباس(ع) :: ۱۳٩۱/۱۱/۱٢
» صحنه پخش نشده شهادت حضرت عباس در مختارنامه :: ۱۳٩۱/۱٠/٢٠
» زندگینامه حضرت ابوالفضل :: ۱۳٩۱/۱٠/٢٠
» السلام علی الحسین (ع) :: ۱۳٩۱/۱٠/٢٠
» زیارت اربعین :: ۱۳٩۱/۱٠/۱۳
» رحمتی برای جهانیان :: ۱۳٩۱/۱٠/۱۱
» حضرت ابوالفضل (ع ) :: ۱۳٩۱/۱٠/۱۱
» علمدار بی دست ساقی تشنه لب ابوالفضل العباس ع :: ۱۳٩۱/۱٠/۵
» دانشگاه جامع علمی کاربردی :: ۱۳٩۱/۱٠/۴
» آریا شهر عزاداری حسینی :: ۱۳٩۱/۱٠/۴
» عزاداری حضرت ابوالفضل ع :: ۱۳٩۱/۱٠/۴
» حضرت ابالفضل العباس علمدار کربلا :: ۱۳٩۱/٧/۱
» .و علی عباس الحسین(ع :: ۱۳٩۱/۱/٢٠






 انتشار بخش حذف شده فیلم مختارنامه از حضرت ابوالفضل(ع) در فضای مجازی


قسمت هایی از سریال مختار نامه که بدلیل نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) در پی مخالفت علما از سریال حذف شده بود، در فضای مجازی به صورت غیر مجاز منتشر شد.

به گزارش گروه فرهنگی تیتریک» این کلیپ ده دقیقه ای به حضور حضرت اباالفضل (ع) در شریعه فرات تا شهادت آن بزرگوار می پردازد.

این فیلم که در سایت های اشتراک گذاری فیلم در دسترس کابران قرار گرفته است، پس از انتشار در سایت هایی مانند آپارات از روی سرور این سایت ها حذف گردید.

تصاویر مربوط به سکانس‌های حضرت ابوالفضل (ع) در سریال مختارنامه»، به صورت راف‌کات و در زمان تقریبی 10 دقیقه در سایت‌های اینترنتی قرار داده شد.

محمود فلاح، تهیه‌کننده‌ی مختارنامه»، گفت: تصاویر اصلی بین 19 تا دقیقه هستند و مونتاژ شده‌اند، اما تصاویری که در اینترنت می‌بینیم بدون صدا، اصلاح رنگ و . هستند که یک نسخه‌ی اولیه و راف‌کات از سکانس‌های مربوط به حضرت ابوالفضل (ع) است.

فلاح ادامه داد: واقعیت این است که من هم از دیدن این تصاویر شوکه و ناراحت شدم و نمی‌دانم از کجا درز کرده است.

او تاکید کرد: نسخه‌ی کامل مختارنامه» تا به حال از شبکه‌ای پخش نشده و این تصاویر را فقط ما و داوود میرباقری داشتیم، اما هر کسی که کپی این تصاویر را برداشته کپی ناقصی برداشته که کامل نیست، چون چیزی که ما داریم کامل و صداگذاری شده است.

پخش تصاویر حضرت ابوالفضل (ع) در زمانی که مختارنامه» روی آنتن بود از سوی علمای دینی با واکنش منفی مواجه شد که در نهایت تلویزیون تصمیم به حذف این سکانس‌ها از سریال مختارنامه» گرفت اما حالا پس از پایان مختار این تصاویر در دسترس عموم قرار گرفته است.


به هرحال اکنون این سریال زیبا در حال پخش از شبکه iFilm است و امروز بود که خیلی اتفاقی و در یکی از انجمن‌های عرب‌زبان دیدم ۹ دقیقه از سکانس آب‌آوردن حضرت عباس از نهر علقمه در اینترنت پخش شده است.

البته نسخه‌ای که لو رفته،‌ نسخه کارگردان است که کیفیتی مابین DVD Screener و WorkPrint دارد.
این ۹ دقیقه جانسوز در دو کیفیت mp4 با حجم ۲۹ مگابایت و ۳gp (مخصوص موبایل) با حجم ۱۶ مگابایت، به ترتیب ازاینجا و اینجا قابل مشاهده و دانلود است.

برای دانلود با لینک مستقیم از سرور های راسخون اینجا را کلیک کنید

لینک های غیر مستقیم دانلود قسمت حذف شده حضرت عباس در سریال مختارنامه :

سایت های معرو ف 

http://www.mirrorupload.net/file/CV0IRJ19/Abalfazl-Mokhtar.mp4








 



 

سپهسالار حسين (علیه السلام) به عنوان سردارى فداكار و ايثارگر، در تاريخ بشريت معروف است. او نه تنها از نظر شجاعت و ايستادگى در مقابل سپاه مجهّز ابن زياد» زبان‏زد ملل جهان است؛ بلكه از نظر صفات و گرايش‏هاى انسانى، همچون شهامت، نجابت، وفادارى، همدردى و ايثار و گذشت نيز بى‏نظير است.

آنچه موجب عظمت و جلالت قدر اوست، اين است كه جانبازى عباس علیه اسلام به انگيزه برادرى، خويشى، پيوند خونى و ديگر اعتبارات موهوم و مرسوم ميان مردم صورت نگرفت؛ بلكه با انگيزه‏اى الهى و با خلوص نيّت در راه پروردگار بود. ايمان حقيقى با جانش عجين شده، يكى از صفات بارز وى به شمار مى‏رفت.

ابوالفضل العباس علیه السلام هنگامى‏كه دست راستش قطع شده بود اين حقيقت را با خواندن اين رجز بيان كرد:

به خدا سوگند! اگر دست راستم را قطع كنيد، من همچنان از دينم و امامِ درست‏باورم، حمايت خواهم كرد. [1]

نقش او در سپاه امام حسين علیه السلام بسيار مهمّ بود لذا وقتى خدمت امام علیه السلام  رسيد و اذن ميدان خواست، امام حسين علیه السلام فرمود:

يا اخى‏ انْتَ صاحِبُ لِوائى، وَ اذا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرى‏ [2]

اى برادرم تو پرچم‏دار من هستى، اگر تو بروى لشكر من پراكنده مى‏شود.

وآن لحظه‏اى كه عباس اميدش نااميد شد و دستان مباركش قطع گرديد ناچار شد سرور و مولايش حسين (علیه السلام) را صدازند. وقتى امام علیه السلام دركنار بدن قطعه‏قطعه شده عباس رسيد فرمود:

وَاللّهِ انْكَسَرَ ظَهْرى‏؛ سوگند به خدا! پشتم شكست. و در سوگ آن علمدار باوفا گريست.[3]

       احَقُّ النَّاسِ انْ يُبْكى‏ عَليهِ                                   فَتًى ابْكَى الحُسينَ بكربلاءِ

       اخُوهُ وَابنُ والِدِهِ عَلِىٍّ                                         ابُوالْفَضْلِ الْمُضَرَّج بِالدّماءِ [4]

شايد بتوان گفت كه جايگاه عباس در بين اصحاب امام حسين (علیه السلام) برترين جايگاه بود؛چنانكه امام سجّاد علیه السلام همواره براى عمويش عباس طلب رحمت مى‏كرد و از فداكارى‏هايش درباره برادرش حسين علیه السلام به نيكى ياد مى‏نمود و جانبازى‏هاى بزرگش را مرتّب مى‏ستود.

 

هنگامی که نگاه امام سجاد علیه السلام به عبید الله بن عباس» افتاد اشک از چشمان مبارکشان جاری شد و فرمودند.خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه خودگذشتگى كرد و نيك از عهده آزمايش برآمد.خود را فداى برادر كرد تاآنكه دستانش بريده شد خداوند به جاى آنها چون جعفربن‏ابى‏طالب، دو بال عطا كرد تا به‏وسيله آنها با ملائكه در بهشت پرواز كند. عباس را نزد خداوند متعال منزلتى است كه همه شهيدان در روز قيامت بر او غبطه مى‏خورند.[5]

از نکاتی که در زندگی سراسر نور عباس بن علی علیه السلام مشهود است بصیرت بالای آنحضرت بوده است.

عباس بن علیعلیه السلام»در پرتو ولايت حسيني داراي مقام و منزلتي بوده است که آن چه از ديد نافذ افراد بزرگی همچون عبدالله بن عباس مخفي ماند، از دید آن بزرگوار مخفی نبود و آنحضرت به خوبي آن را درک نمود و در مسير اهداف امام زمان خود، با معرفت کامل حرکت کرد. اگر همه جوانب قضيه کاملاً تحليل و ارزيابي شود آن گاه معلوم خواهد شد که از کنار اين نکته به آساني نمي‏توان گذشت. در شرايطي که عبدالله بن عباس، محمد حنفيه و . که هر کدام شخصيت‏هاي بزرگ سياسي و اجتماعي عصر خود بودند، امام حسينعليه‏السلام» را به خويشتن داري، مصلحت انديشي، مدارا و حتي سياست بازي فرامي‏خوانند، چنان که استاد مطهري نوشته است:منطق ابن عباس منطق سياست و بازي سياسي بود، منطق عقل و رعايت مصالح نفس خود بود، منطق معامله بود، اما منطق امام صرفاً منطق ايثار و عقيده و شهادت در راه عقيده، چون منطق شهيد منطق ديگري است غير از منطق عقل عملي انتفاعي»[6] ؛ اما حضرت ابوالفضل، به لحاظ بصيرت الهي و معرفت باطني که داشته است چنان سر به آستان ولايت گذاشت که حتي به خود اجازه نداد که در برابر خورشيد پر فروغ امام، شمع انديشه خويش را روشن کند و در برابر عزم و اراده انسان کامل - حسين بن علي علیه السلام- چيزي بگويد و نظريه‏اي را مطرح نمايد، اين، حکايت از عمق معرفت و نفوذ بصيرت او مي‏کند، لذا در موارد متعدد جريان بصيرت حضرت ابوالفضل بازگو شده که از آن ميان حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمود:کان عمنا العباس بن علي نافذ البصيرة، صلب الايمان»[7] و هم چنين در زيارت‏نامه حضرت ابوالفضل نيز بر عنصر بصيرت آن حضرت تکيه شده و آمده است:و انک مضيت علي بصيرة من امرک و مقتدياً بالصالحين».[8]و هم‏چنين در زيارت‏نامه حضرت ابوالفضل نيز بر عنصر بصيرت آن حضرت تکيه شده و آمده است:و انک مضيت علي بصيرة من امرک و مقتدياً بالصالحين».[9] از اين گونه روايات به خوبي معلوم مي‏شود که حضرت عباس عليه‏السلام اولاً: مسير همراهي در رکاب امام حسين علیه السلام را با آگاهي کامل و با علم بر اين که عواقب آن قيام به کجا مي‏رسد، انتخاب کرده بود.

ثانياً: عنصر بصيرت و قدرت ايمان انگيزه آن همه جان نثاري را براي او فراهم نمود تا چون پروانه در آتش شمع حسيني بال و پر دهد. و در اين سروده‏ي نغز و زيبا از همت، بصيرت و محبت آن حضرت چنين ياد شده است:

نيست صاحب همتي در نشأتين                   همقدم عباس را بعد از حسين‏

در هواداري آن شاه الست                         جمله را يک دست بود او را دو دست‏ 

لاجرم آن قدوه‏ي اهل نياز                           آن به ميدان محبت يکه تاز 

موسي توحيد را هارون عهد                        از مريدان، جمله کامل‏تر به جهد 

بد به عشاق حسيني پيشرو                       پاک خاطر آي و پاک‏انديش رو 

روز عاشورا به چشم پر ز خون                     مشک بر دوش آمد از شط چون برون‏

بس فرو باريد بر وي تير تيز                         مشک شد بر حالت او اشک ريز 

تا قيامت تشنه کامان ثواب                        مي‏خورند از رشحه‏ي آن مشک آب‏

بر زمين، آب تعلق پاک ريخت                      و ز تعيين بر سر آن خاک ريخت‏

هستيش را دست از مستي فشاند            جز حسين اندر ميان، چيزي نماند.[10]



[1] . مقتل الحسين( ع)، ابى مخنف، ص 179. وَاللَّهِ انْ قَطَعْتُمْ يَمينى انّى احامى‏ ابداً عَنْ دينى وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْيَقينِ.

[2] . موسوعة كلمات الامام الحسين( ع)، ص 473.

[3] . بحارالانوار، ج 45، ص 41.

[4] . مقتل الحسين( ع)، ابى مخنف، ص 179. وَاللَّهِ انْ قَطَعْتُمْ يَمينى انّى احامى‏ ابداً عَنْ دينى وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْيَقينِ.

[5] .امالی صدوق، مجلس 70، حدیث 10.

[6] . مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 17، ص 516.

[7] . سيد محمد امين، اعيان الشيعه، ج 7، ص 430: عموي ما عباس داراي بصيرت نافذ و ايمان محکم بود.

[8] . مفاتيح الجنان، زيارت‏نامه حضرت عباس.

[9] . کامل ايارات، ص 269 ـ 270، باب 85، حديث شماره 1.

[10] . عمان ساماني، گنيجينة الاسرار، ص 35 و 36.



زندگينامه امام حسين (ع)
 

دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) که به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي  موسي بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي .
و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي  کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.
 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.
انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .
عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي


امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريک رنجهاي برادر بود و چون مي دانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي  معاويه بشکند و سزاي ناهنجاريش را به کنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و کوبنده خاموشش ساخت .


امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي  و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامي پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهي محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي  که معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي  (16) سخناني  تند به معاويه گفت و يا نامه اي کوبنده براي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت .


قيام حسيني
يزيد پس از معاويه بر تخت حکومت اسلامي تکيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت کند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاکم مدينه نوشت و در آن يادآور شد که براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:
"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل (17) يزيد آن گاه که افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاک که حتي  ظاهر اسلام را هم مراعات نمي کند) بر مسند حکومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروي اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينک که حکومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفي از مدينه به سوي مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مکه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به کوفه هم رسيد. کوفيان از امام حسين (ع ) که در مکه بسر مي برد دعوت کردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموي خويش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفي را از نزديک ببيند و برايش بنويسد. مسلم به کوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت کردند، و مسلم هم نامه اي  به امام حسين (ع ) نگاشت و حرکت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) کوفيان را به خوبي مي شناخت ، و بي وفايي  و بي ديني شان را در زمان حکومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد کرد، و ليکن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت که به سوي کوفه حرکت کند.
با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعني روزي  که همه مردم مکه عازم رفتن به "مني " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مکه () برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با اين کار هم به وظيفه خويش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نکرده ، بلکه عليه او قيام کرده است .
يزيد که حرکت مسلم را به سوي کوفه دريافته و از بيعت کوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (که از پليدترين ياران يزيد و از کثيفترين طرفداران حکومت بني اميه بود) به کوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهديد ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتکار و بي ايمان کوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و کار به جايي رسيد که عده اي از همان کساني که براي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبي که از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي که در مکه اقامت گزيد، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهي از منکر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .
و اين مأموريتي بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتي اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.
علم امامت مي دانست که آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او کسي نبود که در برابر دستور آسماني  و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي  به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدي خدا بر او باد) .
خبر "شهادت حسين (ع ) در کربلا" به قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حرکت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشديد کرد. بويژه که خود در طول راه مي فرمود: "من کان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.
هر کس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان اين توهم پيش آمد که حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.
غافل از اين که فرزند علي  بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشيد.
باري امام حسين (ع ) با همه اين افکار و نظريه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و کوچکترين خللي در تصميمش راه نيافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر يک ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهايشان شنهاي گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي  گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست .
راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است . و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي  فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه اي که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تکميل کرد، طوفاني  در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي  ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .
از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي  و عزاداري محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند.
غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزي به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود اشعاري در سوگواري حسين براي ما بخوان . وقتي شروع به خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان که صداي گريه از خانه برخاست .
بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نيز از آن جناب است که فرمود: "گريستن و بي تابي کردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، که ثواب و جزايي گرانمايه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که يکي از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد که به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايماني که (23) به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.
امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما ي من الاعمال . (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر است .
زيرا که اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي  روح را به سوي ملکوت خوبيها و پاکدامنيها و فداکاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معياري والا دارد، لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اکتفا کرد، بلکه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداکاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسيني به فراموشي مي گرايد.


اخلاق و رفتار امام حسين (ع )
با نگاهي  اجمالي به 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي  حسين (ع )، درمي يابيم که هماره وقت او به پاکدامني  و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درک و ديد ما گذشته است . اکنون مروري  کوتاه به زواياي زندگاني آن عزيز، که پيش روي ما است :
جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري  و حتي در آخرين شب (25) داشت . گاهي در شبانه روز صدها رکعت نماز مي گزاشت .
زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم  (27) حضرتش بارها پياده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثير در کتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "کان الحسين رضي الله عنه فاضلا کثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه کارهاي پسنديده را انجام مي داد.
شخصيت حسين بن علي  (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتي با برادرش امام مجتبي (ع ) پياده به کعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي به (29) احترامشان از مرکب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند.
احترامي که جامعه براي  حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگي  مي کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند، و حرم رسول الله (ص ) را براي او خلوت نمي کردند. اين روايت يک نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ، بخوانيم :
روزي از محلي عبور مي فرمود، عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشکي  مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت که تعارفش کردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتکبرين "، خداوند متکبران را دوست نمي دارد. (30)
پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنيد.
آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي  (31) هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستي را با عمل خويش به جامعه آموخت .
شعيب بن عبدالرحمن خزاعي  مي گويد: "چون حسين بن علي (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مبارکش آثار پينه مشاهده کردند، علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر کيسه هاي  غذايي است که پدرم شبها به دوش مي کشيد و به خانه (32) زنهاي  شوهرمرده و کودکان يتيم و فقرا مي رسانيد.
شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان مي توان در داستان "ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام " دريافت ، که اجمال و فشرده اش را در اين جا متذکر مي شويم : يزيد به زمان ولايت عهدي ، با اين که همه نوع وسايل شهوتراني و کام جويي و کامروايي از قبيل پول ، مقام ، کنيزان رقاصه و. در اختيار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوي شوهردار عفيفي دوخته بود.
پدرش معاويه به جاي اين که در برابر اين رفتار زشت و ننگين عکس العمل کوبنده اي  نشان دهد، با حيله گري  و دروغ پردازي و فريبکاري ، مقدماتي فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بکشاند. حسين بن علي (ع ) از قضيه باخبر شد، در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يکي از قوانين اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدي و يزيد را از خانواده مسلمان و پاکيزه اي قطع نمود و با اين کار همت و غيرت الهي اش را نمايان و علاقه مندي خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و اين رفتار داستاني شد که در مفاخر آل علي (ع ) و دناءت و ستمگري بني اميه ، براي هميشه در تاريخ به يادگار (33) ماند.
علائلي در کتاب "سمو المعني " مي نويسد:
"ما در تاريخ انسان به مردان بزرگي برخورد مي کنيم که هر کدام در جبهه و جهتي  عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يکي در شجاعت ، ديگري در زهد، آن ديگري در سخاوت ، و. اما شکوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است که ابعاد بي نهايتش هر يک مشخص کننده يک عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه (34) والاييها و فرازمنديها است .
 آري ، مردي که وارث بي کرانگي  نبوت محمدي است ، مردي که وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي  (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشکار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد که بايد او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهيم .
امام حسين (ع ) و حکايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه يک بزرگ مرد تاريخ را براي ما مجسم مي سازد، بلکه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداکاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايي  مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهاي انسان را ارجمند نمود.

پي نوشتها:

در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده است ، ولي  (1)
ما قول مشهور بين شيعه را نقل کرديم . ر. به . ک . اعلام الوري طبرسي ، ص .213
احتمال دارد منظور از اسما، دختر يزيد بن سکن انصاري باشد. ر. به . ک . اعيان (2)
الشيعه ، جزء ,11 ص .167
امالي شيخ طوسي ، ج 1، ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)
بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام
ناميده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 اين سه کلمه در زبان عبري همان معني را
دارد که حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60
معاني الاخبار، ص .57 (5)
در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار (6)
مؤثر دانسته شده است . ر. به . ک . وسائل الشيعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
کافي ، ج 6، ص .33 (7)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 146- کمال الدين صدوق ، ص .152 (8)
سنن ترمذي ، ج 5، ص .323 (9)
ذخائر العقبي ، ص .122 (10)
الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذي ، ج 5، ص 324- در اين قسمت رواياتي که در کتابهاي اهل تسنن آمده (12)
است نقل شد تا براي آنها هم سنديت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)
تذکرة الخواص ابن جوزي ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور که بعضي از (14)
مورخين گفته اند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفيد، ص .173 (15)
رجال کشي ، ص 94- کشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 4- لهوف ، ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است که حاجيها به "مني " بروند، و در آن زمان به ()
اين حکم استحبابي عمل مي کردند، ولي در زمان ما مرسوم شده است که از روز هشتم
يکسره به عرفات مي روند.
کامل ايارات ، ص 68به بعد - مشير الاحزان ، ص 9. (19)
لهوف ، ص .53 (20)
کامل ايارات ، ص .105 (21)
کامل ايارات ، ص .101 (22)
کامل ايارات ، ص .121 (23)
کامل ايارات ، ص .147 (24)
عقد الفريد، ج 3، ص .143 (25)
ارشاد مفيد، ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)
اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)
ذکري  الحسين ، ج 1، ص ,152 به نقل از رياض الجنان ، چاپ بمبک ي ، ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ، آيه .22 (30)
تفسير عياشي ، ج 2، ص .257 (31)
مناقب ، ج 2، ص .222 (32)
الامامة والسياسة ، ج 1، ص 253به بعد. (33)
از کتاب سمو المعني ، ص 104به بعد، نقل به معني شده است . (34)





روز تاسوعا (نهم محرم) در فرهنگ شیعه از دیرباز به عنوان روزی شناخته شده که عزاداران و عاشقان اهل بیت(ع) ضمن بیان فضیلت های علمدار کربلا، به مرثیه سرایی و عزاداری برای او می پردازند. بیان جانفشانی ها و مصیبت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعای حسینی، باعث شده تا برخی چنین تصور کنند که آن حضرت در روز تاسوعا به شهادت رسیده و به همین علت در این روز عزای سقای دشت کربلا را برپا می کنند در حالیکه نه تنها حضرت ابوالفضل(ع) بلکه همه یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا جان خود را برای یاری دین خدا و امام خود فدا کردند. تاسوعا روزی است که حسین(ع) و یارانش در کربلا توسط لشکر ابن زیاد و عمر بن سعد محاصره شدند. یکی از حوادثی که در این روز اتفاق افتاد، امان نامه ای بود که شمر برای حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش آورد ولی از آنجا که معرفت و جوانمردی حضرت ابوالفضل(ع) برای یاری امام حسین(ع) و اهل بیت امام حرف اول را می زد، آن امان نامه ی ننگین به تمسخر گرفته شد.

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 


در چنین روزی بود که به دستور عبیدالله بن زیاد، لشکر مجهزی از کوفه وارد کربلا شد و در عصر روز تاسوعا بود که حضرت اباعبدالله(ع) برای یاران خود خطابه ای خواندند و بیعت خود را از آنان برداشتند و سفارش کردند تا از تاریکی شب استفاده کرده و صحنه کربلا را ترک کنند تا جان خود را نجات دهند و بدینصوررت فرصتی فراهم آوردند تا هر کس می‌خواهد از ایشان جدا شود و به نقطه‌ای امن برود که البته عده‌ای هم چنین کردند ولی آنها که ماندند اعلام وفاداری و حمایت خود را تا پای جان اعلام کردند و برای همیشه ی تاریخ ماندگار شدند.

بنابراین حادثه عاشورا یک انتخاب آگاهانه و از روی بصیرت بوده است. همه کسانی که در این واقعه شرکت کردند از سرانجام خود آگاهی داشتند و به‌صورت اتفاقی و از سر غفلت آنجا نیامده بودند.

ویژگی مهم دیگر حادثه عاشورا، تلفیق شگفت‌انگیز و شورآفرین مظلومیت با عزت و اقتدار است.

جمعیتی اندک با ابزارآلات محدود جنگی در مقابل لشکری کاملا مجهز و ستیزه جو؛ در محاصره آب و عطش، اما از هیچ‌کدام ذره‌ای سستی، ترس و پشیمانی از این حضور نه دیده شد و نه شنیده .

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

:: قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا در سال 61 هجری ::


ولادت حضرت ابوالفضل(ع)، سالروز میلاد ماه

اندیشه > دین- همشهری آنلاین:
فرشتگان با عطر آسمانی به مهمانی زمینیان آمده اند تا تولد قمر بنی هاشم و علمدار صحرای کربلا را به دل‌های شیفتگان اهل بیت(ع) تهنیت گویند.

به گزارش مهر، شور و هلهله در سال 26 هجری قمری، خانه امام علی(ع) اول امام شیعیان و " فاطمه ام البنین" را فراگرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینی اولین کلام او را بیابند.

امام علی(ع) اذان و اقامه را در گوش جان فرزندش زمزمه کرد و با واژه ای مهر آفرین و روح افزا نام فرزند خود را بیان فرمود: "عباس" یعنی شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد، دلاوری از شجاعان اسلام، قهرمانی که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکی شادان و متبسم.

روزهای طفولیت عباس(ع) در حالی آغاز شد که پدر گرانقدر او چون آینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت. گفتار الهی و رفتار آسمانی علی(ع) تاثیری عمیق بر وی نهاد.

عباس (ع) در کودکی از دریای بی کرانه معرفت وجود پدرش درس می گرفت. امیرمومنان علی(ع) پرورش و تکامل فرزندش را چنین توصیف می کند: همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادر آب و غذا می گیرد از من معارف فرا گرفت.

عباس فرزند پاکدل علی(ع) در مدت 14 سال وچهل و هفت روز که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب وغربت و وطن، در کنار او حضور داشت. در ایام دشوار خلافت لحظه‌ای از او جدا نشد و آنگاه که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آنکه حدود دوازده ساله بود حماسه جاوید آفرید.

چشمگیرترین القاب حضرت عباس(ع) لقب "سقا" است که جلوه رحمت و عطوفت دلاوری بزرگ را به نمایش می‌گذارد. وقتی خاندان امام و حجت خدا در آتش جانسوز عطش می‌سوختند و کودکان صدای العطش سر می‌دادند، یگانه دلاوری که چهار مرتبه، از دومین روز محرم تا آخرین شب زندگانی خویش،آب به خیمه‌های حسینی رساند قمر بنی هاشم(ع) بود.

او با شجاعتی کم نظیر، به سربازان اطراف فرات حمله می‌برد. به سان شیری، روبهان پلید را به این سو و آن سو می کشاند. آب فرات را به دست منظران امیدوار می رساند و سرانجام در راه سقایت،خود تشنه کام شربت شهادت نوشید.

حضرت عباس سیمایی سپید و سیرتی سبز و نورانی داشت درخشش چهره و چشمگیری نگاه،ابهتب بسیار به وی بخشیده بود، بهره مندی بسیار از جمال و جلال و با شکوهی صفات،لقب "قمربنی هاشم" را به وی بخشیده بود؛ زیرا همگان او را چون ماهی فروزان می دانستند که در خاندان بنی هاشم می درخشید.

"باب الحوائج" لقبی است که در آسمان وجود حضرت عباس(ع) به سان اختری تابناک چشم می خورد. این لقب نشان از برآوردن خواسته ها و حاجات علاقمندان آن حضرت دارد.

"طیّار" این لقب بیانگر صحیفه‌ای از مقام و موقعیت حضرت عباس(ع) در بهشت جاویدان است، چرا که طیار ، پروازکننده ای در فضای عالم قدس و درجات و مقامات والای جنت است.

" اطلس" آینه ای از صفات برجسته و چشمگیر حضرت عباس(ع) است. واژه ای که دلاوری بسیار و شجاعت فراوان آن عزیز را گوشزد می کند. ز یرا صفوف دشمن با دلیری حضرت شکافته می شد و انبوه سربازان و رزم آوران با یورش مردانه آن دلاور به تنگ می آمد و بعضی جسارت بسیار عباس(ع) در برابر زشتی های دشمن را موجب این نام شمرده اند.

امام صادق(ع) در زیارت عموی خود حضرت ابوالفضل می فرماید:" سلام بر تو‌ای بنده صالح خدا.

حضرت با این توصیف دلنشین، حلقه ای طلایی بین عباس(ع) و خداوند متعال بیان می کند تا بدین طریق اتصال او را با مبدا لایزال الهی ترسیم کرده، مقام والای وی را گوشزد کند.

حضرت ابوالفضل پرچمدار کربلا بود، برقرای پرچم در هر سپاه نشان حیات و نظم سپاه است و پرچمدار از مقامی بلند بهره مند است، زیرا نظام لشکر و رزمندگان به دست اوست. آنگاه که علم ثابت و پابرجاست، پیام سرافرازی سربازان و برقرای سپاه نمایان است. از این رو عادت عرب از دیرزمان، افتخار به نشان ها و پرچم های خود بوده و آن رابرترین دلیل پیروزی خویش می شمرده است.

مقام اول هر قبیله پس از فرماندهی کل قوا صاحب بیرق و علمدار محسوب می‌شد.

امام حسین(ع) هنگام خروج از حجاز، بیرقی برافراشت و آن را به دست برادرش حضرت عباس(ع) داد. از آن روز تا واپسین لحظه های حیات عباس(ع) علم همچنان برافراشته باقی ماند. آنگاه که حضور عباس(ع) در قلب سپاه نور ضرورت داشت و هجوم وی به دشمن لازم بود. حضرت با جوانمردی و دلاوری به لشکر عمر سعد حمله می‌کرد. با رجزهای مختلف نام علی(ع) و حماسه های جاوید علوی را زنده می ساخت و به قلب سپاه باز می‌گشت.

عباس با ایمان و یقین راسخ به حق و ولایت برداری از برادرش حسین(ع)، درس ایثارگری، شجاعت، امانت داری، وفاداری، پاسداری از دین، خویشتن داری، جهاد با نفس، آزادگی و رزم آوری را به مردان و ن عالم آموخت.

روز ولادت حضرت ابوالفضل (ع) در ایران به عنوان روز جانباز نامگذاری شد تا بهانه‌ای شود بدین طریق از زحمات جانبازان تقدیر و تجلیل شود.


قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا در سال 61 هجری :: - دوشنبه بیست و چهارم مهر 1391
ولادت حضرت ابوالفضل(ع)، سالروز میلاد ماه - دوشنبه بیست و چهارم مهر 1391
خطبه حضرت سجاد (ع) در مسجد شام - سه شنبه بیست و هفتم تیر 1391
خطبه های حضرت زینب در مجلس یزید - سه شنبه بیست و هفتم تیر 1391
مادر حضرت علی اکبر (ع) کیست؟ - یکشنبه یازدهم تیر 1391
علمدار امام حسين (ع) - یکشنبه چهارم تیر 1391
حضرت ابالفضل(ع) و حضرت علي اكبر(ع) در كربلا چند سال داشتند؟ آيا ازدواج كرده بودند؟ - دوشنبه بیست و دوم خرداد 1391
زندگینامه قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس (ع) - دوشنبه بیست و دوم خرداد 1391
.و علی عباس الحسین(ع - شنبه ششم خرداد 1391
.و علی عباس الحسین(ع - یکشنبه بیستم فروردین 1391
پخش زنده حرم حـضـرت ابـوالفـضـل العباس عليه السلام - شنبه پانزدهم بهمن 1390
وعلی اولاد الحسین(ع) و علی عباس الحسین(ع - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
زیارت نامه حضرت اباالفضل عباس - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
تصاویر حضرت ابوالفضل (ع)؛ پرچمدار عشق و ایثار دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع): - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
زندگاني حضرت ابوالفضل العباس (ع):::* - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
ساقی لب تشنه - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
علمدار بی دست ساقی تشنه لب ابوالفضل العباس ع - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
پرچمدار حماسه کربلا علمدار کربلا ابوافضل العباس ع - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
دردناک‌ترین حادثه در کربلا به روایت یک آمریکایی - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
جستارى درباره كنیه ‏ها و القاب حضرت عباس علیه السلام - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390
[عنوان ندارد] - چهارشنبه شانزدهم آذر 1390



تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ روانشناسی ناحیه یک ری